Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایسنا/خراسان رضوی نایب‌رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و زیارت شورای اسلامی مشهد گفت: سند ملی زیارت مسئولیت ما را به عنوان بخشی از بدنه حاکمیت یا در ادامه نقش مردم در ارائه خدمت و سازماندهی و مدیریت بسیار سنگین می‌کند.

مهدی ناصحی شامگاه چهارشنبه، ۱۰ اسفند ماه، در سلسله نشست‌های بررسی الزامات نگارش سند ملی زیارت با محوریت «بررسی ابعاد سیاستی نگارش سند ملی زیارت» که در فضای مجازی برگزار شد، اظهار کرد: زیارت یک مفهوم چندوجهی است که ما آن را در حد یک مساله عاطفی برای تامین نیاز اعتقادی تنزل می‌دهیم که درست نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی اضافه کرد: مفهومی به نام زیارت وجود دارد که این مفهوم قراری می‌شود برای اینکه در سال چند میلیون زائر به مشهد سفر کنند. ابعاد سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، تمدنی، عاطفی، هیجانی، اعتقادی و... از جمله ابعاد این قرار است که هر کسی از ظن خود می‌تواند بهره‌ای از این حرکت ببرد.

ناصحی خاطرنشان کرد: هر سال تعداد زیادی زائر داخلی و خارجی با انگیزه‌هایی متفاوت به مشهد سفر می‌کنند که علاوه بر ایجاد ظرفیت‌هایی منجر به ارتباطاتی نیز در حوزه فکری خواهند شد. همچنین این شهر ظرفیت‌هایی را در حوزه اقتصادی فراهم کرده است. اگر حضرت رضا(ع) در مشهد نبود، این شهر هیچ رونقی نداشت زیرا بدون حضرت رضا(ع) هیچ جذابیتی ندارد.

نایب رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و زیارت شورای اسلامی مشهد ادامه داد: بنابراین اگر قرار باشد مشهد را به عنوان یکی از مقصدهای عمومی گردشگری معرفی کنیم، قطعا رتبه آخر را دریافت می‌کند و تنها به واسطه حضور امام رضا(ع) است که این شهر توسعه پیدا کرده است.

وی عنوان کرد: سند ملی زیارت مسئولیت ما را به عنوان بخشی از بدنه حاکمیت یا در ادامه نقش مردم در ارائه خدمت و سازماندهی و مدیریت بسیار سنگین می‌کند. به عقیده من سند ملی زیارت زمانی می‌تواند نقشه راه باشد که از کتابخانه خارج شود و در دست مسئولان قرار گیرد و به نوعی بر اساس واقعیت‌های کشور عملیاتی شود.

ناصحی با بیان اینکه تدوین سند ملی زیارت اقدام بسیار ارزشمندی است، خاطرنشان کرد: کسانی که سند ملی زیارت را می‌نویسند، باید در تبیین نقش ذی‌نفعان بسیار دقت کنند که ظرفیت‌های هر ارگان یا فردی در آن باید مشخص باشد تا بر اساس آن به وظایف خود عمل کنند.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه حاکمیت‌ها اسناد را برای تبیین نقش خود در حل مسائل می‌نویسند اما برای مساله زیارت، مردم باید پای کار باشند. بنابراین باید در سند ملی زیارت نقش مردم نیز مشخص باشد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: سند ملی زیارت زيارت زائر گردشگري گردشگر تدوین سند ملی استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها استانی علمی و آموزشی زنجان استانی ورزشی كرمانشاه استانی اجتماعی استانی اقتصادی استانی فرهنگی و هنری استانی شهرستانها سند ملی زیارت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۳۹۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادامه جنجال توسل‌جویی علم‌الهدی به شاهنامه | نمی‌دانستید منیژه، زن باده‌نوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!

در سخنان علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛

در خبرها آمده بود که احمد علم‌الهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».

اینکه جناب علم‌الهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواسته‌ای است بر آنچه به عنوان دین‌گریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبون‌های رسمی انکار شده است.

محافظه‌کاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دین‌گریزی در جامعۀ ایران‌اند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علم‌الهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژه‌ای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنه‌اش را ندیده بود، ولی شراب‌خواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگی‌های او بوده است؟

در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل می‌بندد و او را به خیمه‌اش دعوت می‌کند. چند شبانه‌روز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن می‌شود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان می‌نواختند.

ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:

نهادند خوان و خورش، گونه‌گون

همی ساختند از گمانی فزون

 

نشستنگه رود و می ساختند

ز بیگانه خیمه بپرداختند

 

پرستندگان ایستاده به پای

ابا بربط و چنگ و رامش سرای

 

میِ سالخورده به جام بلور

برآورده با بیژن گیو زور

 

سه روز و سه شب شاد بوده به هم

گرفته بر او خواب مستی ستم

 

در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه می‌شود، فردوسی می‌گوید:

به پرده درآمد چو سرو بلند

میانش به زرین کمر کرده بند

منیژه بیامد گرفتش به بر

گشاد از میانش کیانی کمر

 

به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علم‌الهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیده‌ای به نام دین‌گریزی را پذیرفته‌اند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علم‌الهدی در شکل‌گیری آن پدیده نقش موثری داشته‌اند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟

مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده می‌نواختند تا خلوت و معاشرت‌شان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علم‌الهدی به آن تمسک جسته‌اند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علم‌الهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.

این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سخت‌گیری‌ها موجب دین‌گریزی جوانان [‌یا دست کم لایه‌های قابل توجهی از آنان‌] نشده؟ قطعا اگر این سخت‌گیری‌ها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژه‌ای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواری‌اش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوش‌بر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:

نهفته به کاخ اندر آمد به شب

به بیگانگان هیچ نگشاد لب


چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت

نگار سمن‌بر در آغوش یافت

 

در سخنان آقای علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علم‌الهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی می‌زیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشان‌دهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.

نکتۀ مهم‌تر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس‌ بیشتری بر تن داشتند.

اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس‌ چندانی نداشتند. یعنی نه لباس‌های گوناگون داشتند، نه همان تک‌ لباسی که داشتند، همۀ جای بدن‌شان را می‌پوشاند و در نتیجه آفتاب تن آن‌ها را می‌دید و می‌سوزاند.

اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباس‌های با آستین بسیار بلند را نمی‌پسندید و اگر لباسی می‌خرید و آستین‌اش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می‌برید، دلیلش این بوده که چنین جامه‌هایی را اشراف از سر تفاخر می‌پوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباس‌هایی نداشتند.

احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه می‌گوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشاره‌ای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.

به عنوان جمع‌بندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن باده‌نوشی مثل منیژه به میان می‌آید، یعنی جناب علم‌الهدی هم واقف‌اند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیت‌هایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار می‌شود.

دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علم‌الهدی و همفکران محافظه‌کار ایشان می‌گویند، سخت‌گیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آن‌ها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دین‌گریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دین‌گریزی به دین‌ستیزی هم منتهی خواهد شد.

سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشته‌اند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.

دیگر خبرها

  • ادامه جنجال توسل‌جویی علم‌الهدی به شاهنامه | نمی‌دانستید منیژه، زن باده‌نوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
  • جزئیات برگزاری دور دوم اردوی زیارت‌اولی‌ها ویژه دانش‌آموزان مناطق کم‌برخوردار
  • برگزاری اولین رویداد میزهای تخصصی سند ملی زیارت در مشهد
  • ریزش سنگ در جاده کرج - چالوس؛ ترافیک سنگین در محورهای شمالی
  • حاکمیت کنونی افغانستان زمینه بازگشت مهاجران از ایران را فراهم کند
  • گردهمایی بزرگ حجاج در استادیوم آزادی ‌/ بایدها ‌و نبایدهای حجاج
  • مشهد الرضا سوگوار و عزادار سالروز شهادت صادق آل عبا (ع)
  • ارائه خدمات توان بخشی در اردوی جهادی توان آوران در حاشیه شهر مشهد
  • ترافیک سنگین در محورهای شمالی ادامه دارد
  • ترافیک نیمه سنگین در آزادراه قزوین - کرج